عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
ریش بلند مردی با گیر کردن زیر پایش سبب مرگش گشت
آن روز دلیل مرگ مردی شد ریشمن ثانیه ها غرق دلیلش در خویشگشتم پی پاسخ این چنین بوده ز پیشکان ریش که بود نماد پروا ز خداچون گشت ز حد و جاه از کف به هواخود گشت چو تور سقف پرواز شماحالا همگی نادمک از کرده ی خویشیمگویند که جملگی همه باده پریشیمدانیم هر آنچه که کِشیم مَنتَرِ ریشیم
باران که شدی مپرس این خانه کیست
سقف حرم و مسجد میخانه یکیست
باران که شدی پیاله ها را مشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران!تو که از پیش خدا می آیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست...
بر درگه او چونکه بیوفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
این بی خردان خویش خدا میدانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق رستم و موریانه یکیست
گر درک کنی خودت خدا را بینی
درکش نکنی کعبه و بتخانه یکیست
به یه نفر میگن نظرت در مورد گرون شدن بنزین چیه؟
میگه به حال ما که فرقی نمیکنه
قبلا 10 هزار تومان بنزین میزدیم حالا هم 10 هزار تومان
روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر میگزشتم
چشمم به مردی با لباس و کفش های گران قیمت افتاد که به دیواری خیره شده بود و میگریست
نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود:
این هم میگذرد
علت را پرسیدم گفت این دست خط من است.
چند سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم حال صاحب چندین کارخانه ام.
پرسیدم پس برای چه بعد از چند سال برگشتی؟
گفت امده ام باز بنویسم:
این هم میگذرد...
گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد گیر دست از آن نسیه بردار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
از حاکمی پرسیدند: چگونه امنیت را در کشور بدین پهناوری ایجاد نمودی
حاکم گفت:هر شهری که دزدی دیدم گردن داروغه را زدم.
یکی از احالی ده به اسم کدخدا به صحرا رفت و شب از قضا
حیوانی به او حمله کرد.پس از یک درگیری سخت بالاخره ب حیوان
غالب شد و آن را کشت و از آن جا که پوست حیوان زیبا به نظر
میرسید مرد حیوان را به دوش انداخت و به سمت آبادی راه افتاد.
پس از ورود به ده همسایه اش از بالای بام او را دید و فریاد زد:
آهای مردم کدخدا یک شیر شکار کرده است!!!.
کدخدا با شنیدن اسم شیر لرزید و غش کرد.
بی چاره نمیدانست حیوانی که با او درگیر شده شیر بوده.وقتی
درگیر شده بود فکر میکرد که سگ قدیمی همسایه است وگرنه
همان اول غش میکرد و به احتمال زیاد خوراک شیر می شد.
اگر از بزرگی اسم یک مشکل بترسید قبل از آنکه با آن بجنگید از پا
درتان می آورد... .
توی زندگی مشکل وجود نداره همه مسعله اند و قابل حل.
آنان که به سر در طلب کعبه دویدند
چون عاقبت الامر به مطلوب رسیدند
رفتند در آن خانه که بینند خدا را
بسیار بجستند خدا را و ندیدند
چون معتکف خانه شدند از سر تکلیف
ناگاه خطابی هم از آن خانه شنیدند
که ای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ
آن خانه پرستید که پاکان طلبیدند.
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیدست کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
ای آن که چشم دوخته ای بر خلیج پارس
این لقمه با شکمبه ی تو سازگار نیست
بی شک درون آب زلال آن
ماهیست پا برهنه عرب سوسمار نیست
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان كدخدا و آدرس funnykadkhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 12 بازدید دیروز : 32 بازدید هفته : 45 بازدید ماه : 46 بازدید کل : 758 تعداد مطالب : 18 تعداد نظرات : 1 تعداد آنلاین : 1
RSS