عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 12 اسفند 1394
بازدید : 54
نویسنده : اميد

 

 

ریش بلند مردی با گیر کردن زیر پایش سبب مرگش گشت

 

 

آن روز دلیل مرگ مردی شد ریش

من ثانیه ها غرق دلیلش در خویش

گشتم پی پاسخ این چنین بوده ز پیش


کان ریش که بود نماد پروا   ز  خدا

چون گشت ز حد و جاه از کف به هوا

خود گشت چو تور سقف پرواز شما


حالا همگی نادمک از کرده ی خویشیم

گویند که جملگی همه باده پریشیم

دانیم هر آنچه که کِشیم مَنتَرِ ریشیم

 

 



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: ؟ , آن روز دلیل مرگ مردی شد ریش , ریش , شعر , اشعار , شعر طنز , اشعار طنز , شعر پر مفهوم , شعر بی مفهوم , اشعار مفهومی , شعر کوتاه , شعر کوچک , شعر زیبا , کدخدای پارس , کدخدا , سلام , خخخ , اشعار پر مفهوم کوتاه زیبا , مفهوم اشعار زیبای پر کوتاه , شعر پروا , شعر پرواز , لغت نامه کدخدا , ,
تاریخ : دو شنبه 10 اسفند 1394
بازدید : 241
نویسنده : اميد

باران که شدی مپرس این خانه کیست

سقف حرم و مسجد میخانه یکیست

باران که شدی پیاله ها را مشمار

جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

باران!تو که از پیش خدا می آیی

توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست...

بر درگه او چونکه بیوفتند به خاک

شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

این بی خردان خویش خدا میدانند

اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

از قدرت حق هرچه گرفتند به کار

در خلقت حق رستم و موریانه یکیست

گر درک کنی خودت خدا را بینی

درکش نکنی کعبه و بتخانه یکیست



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: شعر , شعر زیبا , شعر کوتاه , شعر کوتاه زیبا , باران که شدی مپرس این خانه کیست , شعر باران , شعر مولانا , شعر زیبای مولانا , بهرین شعر , بهترین اشعار , شعر کوتاه پر مفهوم , شعر مفهومی , شعر کوتاه کوتاه , شعر یکیست , ,
تاریخ : یک شنبه 2 اسفند 1394
بازدید : 38
نویسنده : اميد

به گورستان گذر کردم کم و بیش

بدیدم قبر ثروتمند و درویش

نه درویش بی کفن در خاک رفته

نه ثروتمند برده یک کفن بیش



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: ثروتمند و درویش , شعر پر مفهوم , شعر , شعر طنز , شعر مفهومی , شعر زیبا , شعر کوتاه , شعر زیبای کوتاه , به گورستان گذر کردم کم و بیش , ,
تاریخ : جمعه 30 بهمن 1394
بازدید : 47
نویسنده : اميد

به یه نفر میگن نظرت در مورد گرون شدن بنزین چیه؟

میگه به حال ما که فرقی نمیکنه

قبلا 10 هزار تومان بنزین میزدیم حالا هم 10 هزار تومان



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: به حال ما که فرقی نمیکنه , داستان کوتاه , داستانک , طنز , داستان طنز , خخخ , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 بهمن 1394
بازدید : 50
نویسنده : اميد

روزی از کوچه پس کوچه های پایین شهر میگزشتم

چشمم به مردی با لباس و کفش های گران قیمت افتاد که به دیواری خیره شده بود و میگریست

نزدیکش شدم و به نقطه ای که خیره شده بود با دقت نگاه کردم نوشته شده بود:

این هم میگذرد

علت را پرسیدم گفت این دست خط من است.

چند سال پیش در این نقطه هیزم میفروختم حال صاحب چندین کارخانه ام.

پرسیدم پس برای چه بعد از چند سال برگشتی؟

گفت امده ام باز بنویسم:

این هم میگذرد...



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: این هم میگذرد , داستان کوتاه , داستان پندآموز , داستان کوتاه پند پندآموز , داستان , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 بهمن 1389
بازدید : 79
نویسنده : اميد

یه دختر و پسر کوچولو داشتن با هم بازی میکردند

پسر کوچک یه سری تیله و دختر چند تا شیرینی داشت

پسر گفت من همه ی تیله هامو بهت میدم و تو هم همه ی شیرینی هاتو به من بده و دختر

قبول کرد.

پسر بزرگترین و زیبا ترین تیله را یواشکی برداشت و بقیه را به دختر داد اما دختر کوچولو همون

طور که قول داده بود همه ی شیرینی ها را به پسر داد.

اون شب دختر کوچو خوابید و تمام شب خواب بازی با تیله های رنگارنگ را دید...

اما پسر کوچولو تمام شب نتونست بخوابه.به این فکر میکرد که حتما دختر هم یه خورده از

داستان شیرینی هاشو قایم کرده و همه رو بهش نداده...

عذاب برای کسی است که صادق نیست. و آرامش از آن کسانی است که صادقند.

لذت دنیا از آنت کسانی نیست که با افراد صادق زندگی میکنند. از آن کسانی است که با

وجدان صادق زندگی میکنند... .

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه , داستان پند آموز , داستان زیبا , داستان , داستان تیله و شیرینی , داستان پند آموز زیبا , داستانک , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 بهمن 1394
بازدید : 51
نویسنده : اميد

گویند کسان بهشت با حور خوش است

من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد گیر دست از آن نسیه بردار

کاواز دهل شنیدن از دور خوش است



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: شعر زیبا , گویند کسان بهشت با حور خوش است , شعر , شعر بهشت و حور , ,
تاریخ : پنج شنبه 29 بهمن 1394
بازدید : 55
نویسنده : اميد

از حاکمی پرسیدند: چگونه امنیت را در کشور بدین پهناوری ایجاد نمودی

حاکم گفت:هر شهری که دزدی دیدم گردن داروغه را زدم.



:: موضوعات مرتبط: شعر و داستان , ,
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه , داستان پند آموز , داستان زیبا , داستان , داستان حاکم و دزد ها , داستان پند آموز زیبا , داستانک , ,

صفحه قبل 1 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید.

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان كدخدا و آدرس funnykadkhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 51
بازدید کل : 763
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com